Wednesday, September 23, 2015

یک خواننده سرشناس رپ در مشهد دستگیر شد

خواننده زیرزمینی رپ که به نام «حسین ابلیس» شناخته می‌شود در عملیات مشترک پلیس امنیت عمومی و امنیت اخلاقی خراسان رضوی دستگیر شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، روزنامه خراسان با درج این خبر گفت با کسب اطلاع نیروی انتظامی از راه اندازی یک استدیو ضبط موسیقی مجهز توسط «ح» ملقب به «ابلیس»، ۲۷ ساله در شهر مشهد، به دستور قاضی شعبه ۹۰۴ دادسرای انقلاب اسلامی مشهد طی عملیات مشترک پلیس امنیت عمومی و امنیت اخلاقی خراسان رضوی نامبرده دستگیر شد.
این روزنامه با انتساب بعضی اتهامات و سوابق به این خواننده مدعی شد بررسی‌های پلیس نشان می‌دهد «ابلیس» حدود ۲۵ آلبوم منتشر کرده است که در برخی از موارد نیز با میکس کردن صدای برخی مسئولان، آن‌ها را به تمسخر می‌گرفت. همکاری با شبکه‌های ماهواره‌ای، راه اندازی استدیو نیز از دیگر دلایل بازداشت نامبرده عنوان شده است.
لازم به یادآوری است که مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد و سایر نهادهای دولتی بصورت مکرر در ماههای اخیر بر علیه موسیقی سبک رپ موضع گرفته و آن را مبدل و مروح بی‌بند و باری دانسته‌اند. موضوعی که با واقعیت‌های علمی عرصه موسیقی همخوانی ندارد.

Monday, September 21, 2015

امتناع استاد حسین علیزاده از دریافت نشان شوالیه

استاد حسین علیزاده با انتشار نامه ای،از دریافت نشان شوالیه امتناع کرد.وی پیش از این قرار بود در شامگاه ششم آذرماه، طي مراسمي در اقامتگاه سفير فرانسه، نشان شواليه هنر و ادبيات را از برونو فوشه، سفير اين كشور در ايران دريافت كند.

به نام آنکه هنر را آفرید

شاید نوشتن این نامه، دشوار ترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می زند.
از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه های خیابان خیام تا دبستان حافظ.از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد…
از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه ای به انتظار ماندم و می مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حق شناسی شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می دهند، می سازند و می پرورانند هنرمندشان را.
هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام آور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را.
موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه هایش جاری است. و افتخار واژه ایست که مردم به هنرمند هدیه می دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا…
نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می کند، آن را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را.
شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- می بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت.
وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود.
و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود.
در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده اند، خود را بی نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.

Friday, September 18, 2015

انتقاد از احمدی نژاد دلیل توقیف “مجله تئاتر” در تلویزیون

  • حمیدرضا نعیمی در یک برنامه  تلویزیونی گفت “آقای احمدی نژاد آنقدر که نگران سلامتی آقای چاوز بود، نگران وضعیت وحشتناک تئاتر و سینما و فرهنگ این مملکت نبود.”
  • نعیمی همچنین به انتقاد از نمایندگان مجلس پرداخت و گفت به آقای ملک محمدی (نماینده مجلس) گفتم حاج آقا شما برای چه می‌گویید این نمایش فاسد بود، گفت: عکسش را دیدیم.
مجله تئاتر به دلیل انتقادات سریع و صریح حمیدرضا نعیمی از محمود احمدی نژاد و مدیران فرهنگی دولت او تعطیل شد.
این برنامه در حالی‌ توقیف شد که مدیران سیما اصرار دارند که تعطیلی‌ آن هیچ ارتباطی‌ به مصاحبه جنجالی حمید رضا نعیمی ندارد اگرچه بلافاصله پس از آن جلوی ادامه پخش برنامه گرفته شد.
در این برنامه نعیمی به صراحت گفت “در دورانی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بود، همه ما می‌دانیم که وضعیت چاپ و نشر این مملکت چگونه بود، در سینمای مملکت بسته شد، تئاتر ما به چه وضعیتی افتاد.”
او ضمن بیان اینکه “آقای احمدی نژاد آنقدر که نگران سلامتی آقای چاوز بود، نگران وضعیت وحشتناک تئاتر و سینما و فرهنگ این مملکت نبود” صریحا از وزرای فرهنگ دولت‌های نهم و دهم انتقاد کرد و افزود “وزیر وقت آمده بود و می‌گفت ما به هملت نیازی نداریم و وزیر بعدی که آمدمی‌گفت شِکِسپیِر کیه ؟!”
این نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر به وضعیت معیشتی اهالی هنر نمایش هم اشاره و اضافه کرد “در تئاتر ما اشخاصی هستند که هرماه ۵۰۰ هزار تومان درآمد ندارند، یعنی کمتر از پایه حقوق کارگری. وقعیت وضعیت این است، آیا درام نویس من می‌تواند از این همه درد بنویسد؟ متهم به سیاه نمایی، متهم به ریختن آب به آسیاب دشمن می‌شود.”
نعیمی همچنین به انتقاد از نمایندگان مجلس پرداخت که غالبا بدون هیچ شناخت و دانشی نسبت به آثار هنری اظهار نظر می‌‌کنند.
او به عنوان نمونه گفت به آقای ملک محمدی (نماینده مجلس) گفتم حاج آقا شما برای چه می‌گویید این نمایش فاسد بود، گفت: عکسش را دیدیم

Tuesday, September 15, 2015

روایت یک سینماگر از شلاق‌زدن سینماگران در وزارت ارشاد دهه ۶۰

خبرگزاری هرانا – حسین فرحبخش تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران همزمان با رونمایی از کتاب مصاحبه‌ها و گفتارهای سینمایی سیدمحمدبهشتی از مدیران پیشین سینمای ایران، گفت‌و‌گویی داشت که در نوع خود عجیب بود اما در این میان حاوی یک ادعای بزرگ نیز بود که ظاهراً پیش از این نیز بیان شده اما هیچ‌گاه مورد توجه قرار نگرفته است.
به گزارش هرانا به نقل از تابناک؛ گفته‌های اخیر او درباره فعال شدن مدیران دهه شصت در نوع خود عجیب بود و مشتمل بر ادعایی بود که اگر حقیقت داشته باشد، بسیار متاثرکننده است و برخی اظهارنظر‌ها درباره اینکه، دهه شصت، دهه طلایی سینمای ایران بوده را به چالش می‌کشد و اتفاقاً این گمانه را پررنگ می‌سازد که بسیاری از وقایع امروز سینما از جمله عدم اکران فیلم‌های خارجی در ایران، ریشه در آن دوران دارد.
فرحبخش در این باره گفته است: «متاسفانه برخی از مدیران دهه شصت، آقای عبدالله علیخانی را در طبقه بالای حراست وزارت ارشاد فَلک کردند، سند آن موجود است. این در حالی است که این مدیران مدعی هستند ما در آن زمان به کسی کاری نداشتیم. آنان با کدام حکم و به چه جرئتی به دفتر کار یک سینماگر می‌ریختند، هم فیلم‌هایش را می‌بردند و هم خودش را فلک می‌کردند؟! ماه زیر ابر باقی نمی‌ماند.
آقای عبدالله علیخانی هنوز زنده است و می‌توانید از او بپرسید. این هم بابت اینکه ایشان فیلم خارجی داشت. اصلا بابت هر چیزی؟ مگر می‌شود شما یک نفر را در طبقه بالای ارشاد زندانی کنید و او را فلک کنید؟ بعد‌ها که ایشان شکایت کرد. قوه قضاییه آقایان را تبرئه کرد. ضمن اینکه فیلم‌های او را داخل کامیون ریختند و بردند آتش زدند!»
برای پیگیری صحت و سقم این ماجرا خبرنگار تابناک به سراغ شخصی رفت که ادعا شده در وزارت فرهنگ و ارشاد شلاق خورده است؛ مجموعه‌ دولتی که ذاتاً نه جایگاه قضایی داشته و دارد و نه شانش شلاق زدن به یک تهیه کننده سینما است اما انگار در دوره‌ای چنین اتفاق‌هایی رخ داده است. عبدالله علیخانی، این موضوع را تایید می‌کند و وقوعش را به دوران معاونت سینمایی فخرالدین انوار در سال ۱۳۶۳ ارجاع می‌دهد.
علیخانی در این زمینه گفت: تا چند سال پس از انقلاب هنوز فیلم‌های خارجی در سینماهای ایران پخش می‌شد و برخی از آن فیلم‌ها نیز در اختیار بنده و دیگر تهیه کنندگان بود. آقای انوار و همکارانشان در سال ۶۳ یک ضرب الاجل تعیین کردند که مطابق با این ضرب الاجل باید مدارک فیلم‌های خارجی را به وزارت ارشاد ارائه می‌کردیم اما زمان لازم برای این کار بسیار اندک در نظر گرفته شده بود و امکان چنین اقدامی در این زمان کوتاه وجود نداشت.
این تهیه کننده سینما ادامه داد: ما ۲۰، ۳۰ نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک اعتراض کردیم. بعد از این بود که به یک باره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، بردند و برای مدت یک هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند.
او درباره وقایعی که در این یک هفته رخ داد، به تلخی سخن می‌گوید: در این مدت بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه می‌بندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این کف پایم شلاق می‌زدند و می‌گفتند روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمی‌شد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من می‌افتد.
او در پاسخ به این پرسش که آیا زمان دستگیری حکم قضایی داشتند، گفت: تا آنجا که می‌دانم وزارت ارشاد مسئولیت برای دستگیری ندارد و وزارت ارشاد هم جایی برای بازداشت نیست اما در هر حال من حکمی ندیدم و به هر حال در آن سال‌ها حراست آنجا اسلحه داشت و با بیسیم و کلاشینکف آمده بودند و طبیعتاً من مجبور بودم همراه‌شان به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد بروم.
علیخانی درباره اینکه آیا موضوع قضایی شد؟، گفت: بله، چون می‌دانستند با این اتفاقی که افتاده، من پیگیر ماجرا می‌شوم، ماجرا را قضایی کردند و تا دو سال بعد از آن، به دادگاه می‌رفتیم و بعد در‌‌ همان سال‌ها به ما گفتند که یک نامه بنویسید و بگویید اشتباه کردید و فیلم‌ها مبتذل بوده و الا زندان می‌روید که ما هم به واسطه جو آن دوران نوشتیم اما در ‌‌نهایت در مراحل قضایی تبرعه شدیم. با این حال چنان زهرچشمی گرفته بودند که دیگر جرات پیگیری قضایی نداشتیم.
علیخانی تاکید کرد: لیست فیلم‌ها موجود است و اتفاقاً قبل از این چنین ماجرایی برای ما به وجود بیاورند، تلویزیون پس از انقلاب خیلی از این فیلم‌ها را از بنده خریده بود و تا آن زمان پخش می‌کردند که در این زمینه به فیلم‌های «بیدار باش»، «نبرد العلمین» و «رنجر‌ها» می‌توانم اشاره کنم. به همین دلیل این ادعا که ما خودمان به واسطه آنچه بر ما رفته بود، امضایش کردیم، فاقد صحت بود.

Saturday, September 12, 2015

قطعی شدن محکومیت ۱۵ ماه حبس محمدرضا عالی‌پیام در دادگاه تجدیدنظر

تقاطع: شعبه‌ی ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران با رد درخواست تجدیدنظر محمدرضا عالی‌پیام، محکومیت ۱۵ ماه حبس این شاعر و طنزپرداز منتقد را عینا تایید کرد.
آقای عالی‌پیام پیش‌تر در آخرین روزهای تیرماه امسال، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به مجموعه اتهامات “اهانت به مقدسات اسلام”، “اهانت به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی”، “اهانت به مراجع مسلم تقلید” و “اهانت به رهبر جمهوری اسلامی” مجموعا به یک سال و سه ماه حبس محکوم شده بود.
او هم‌چنین در کیفرخواست صادرشده از سوی دادستانی تهران در دادگاه بدوی، به «سیاه‌نمایی علیه نظام جمهوری اسلامی و تحریک مردم به عدم مشارکت در انتخابات» متهم شده بود.
محمدرضا عالی‌پیام که حرفه‌ی اصلی‌اش فیلنامه‌نویسی و فیلم‌سازی است در سال‌های دهه‌ی هفتاد خورشیدی از سوی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ممنوع از فعالیت سینمایی شد. او که در تمام این سال‌ها به سرودن و نگارش اشعار و نوشته‌های طنز در نشریات کشور مشغول بود، پس از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در خردادماه ۱۳۸۸ و اعتراض‌ها به نتایج این انتخابات، با انتشار سروده‌هایش در شبکه‌های اجتماعی، شهرتی دوچندان یافت.
وی روز ۲۴ مردادماه ۱۳۹۱ و پس از انتشار یک دوبیتی در صفحه‌ی فیسبوک خود که کم‌توجهی «صداوسیما» به آسیب‌دیدگان و قربانیان زلزله‌ی “اهر و ورزقان” را در مقابل دخالت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قرار داده بود، با هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و چهار هفته بعد (۱۹ شهریور ۹۱) با قرار وثیقه‌ی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
این طنزپرداز پرطرفدار در آن شعر گفته بود:
«کی گفته که ما دولت راحت طلبیم؟/در فکر گرفتاری خلق عربیم/این قدر نگویید اهر زلزله شد/فعلن که گرفتار دمشق و حلبیم»
گفتنی است با تایید محکومیت حبس آقای عالی‌پیام در دادگاه تجدیدنظر، این حکم قطعی شده و در مرحله‌ی اجرا قرار گرفته است.
او پیش‌تر در واکنش به صدور حبس برای خود در دادگاه بدوی در صفحه‌ی فیسبوکش نوشته بود: «منتظر اشعار من از داخل زندان باشید.»

Tuesday, September 8, 2015

اخبار مربوط به وخامت محیط زیست در شهرستان و حومه سردشت به نقل از دویچه وله

تنهایی هزاران مصدوم شیمیایی سردشت، ۲۵ سال بعد از حمله
چهارشنبه ۷ تیر، ۲۵ سال از حملات شیمیایی به سردشت ایران می‌گذرد. بیماران شهر از خدمات درمانی محروم هستند و دولت ایران برای پیگیری شکایت از عراق جدیت نشان نمی‌دهد.
«چند هفته‌ایست که صالح یک کبک را که بالش زخمی شده، نگهداری می‌کند. وقتی به خط آمدیم چون کسی در کرخه نمانده، مجبور شد پرنده را با خود به خط مقدم بیاورد. بیش‌تر از چند متر نمی‌تواند بپرد ولی پاهای تیزی دارد. بعد از ظهر پریروز که خط از همیشه آرام‌تر بود، صالح رهایش کرده بود تا هوایی بخورد. دیگر جلد شده بود. وقتی مستقیم به سمت عراقی‌ها رفت زیاد نگران نشدیم. عصر بود. غیر از چند تایی که نگهبانی می‌دادند بقیه در حال استراحت بودند.
صالح کنار من مقابل در سنگر دراز کشیده بود و چفیه‌اش را روی صورتش انداخته بود که ناگهان با پرت شدن چیزی روی سینه‌اش همه از جا پریدیم، باورکردنی نبود کبک بیچاره در حالی که از چشم و دهانش ترشحات کف مانند خارج می‌شد در دستان صالح جان داد. لحظاتی در حیرت گذشت تا یکی از بچه‌ها که شاهد وضع پرنده بود از سنگر بیرون پرید و داد کشید: شیمیایی زدند، شیمیایی!»
این شرحی‌ست که یکی از کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق در خاطرات خود که توسط موسسه همشهری منتشر شده، نوشته است. او که بنا بر یادداشت همسرش سرانجام پس از ۲۰ سال زندگی با عوارض حمله شیمیایی جان سپرد، در ادامه وصف خود از آن‌چه دیده بود، نوشت: «با دیدن این صحنه تازه فهمیدم مفهوم سلاح کشتار جمعی چیست! سلاحی که هر جانداری را بی‌جان می‌کند.»
سرنوشت این پرنده اما سرنوشت هزاران نفر از مردم ایران است. هزاران نفری که در جنگ شرکت نداشتند اما جنگ خود را به بدترین شکل نه تنها آن روزشان که حتی آینده‌شان را به تباهی کشید. در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر ۷ تیرماه ۱۳۶۶ چهار بمب شیمیایی به شهر کردنشین سردشت در شمال غربی ایران و ۳ بمب به روستاهای اطراف آن اصابت کرد. مدير انجمن “دفاع از حقوق مصدومان شيميايی سردشت” در گفت‌وگو با روزنامه شرق می‌گوید: «برخلاف بنیاد شهید که آمار جانبازان شیمیایی سردشت را هزار و چهارصد نفر اعلام کرده، آمار ما نشان می‌دهد بین ۸ تا ۱۰ هزار نفر از سردشتی‌ها مصدوم شیمیایی‌اند. چنانچه در روز ۷ تیر سال ۶۶ نزدیک به ۱۲ هزار نفر در شهر حاضر بودند که البته برخی‌شان امروز فوت کرده‌اند.»
وزارت امور خارجه ایران پیگیر پرونده سردشت نیست
سرباز جنگ ایران و عراق در یادداشت‌های روزانه خود می‌نویسد: «امروز با یک دختربچه در بیمارستان ساسان آشنا شدم. از سردشت آمده است. سه سال از پایان جنگ می‌گذرد و یک دختر بچه‌ی پنج ساله که به شدت دچار عارضه‌های شیمیایی است. از مادرش پرسیدم، گفت در حادثه هفتم تیر ماه شصت و شش شیمیایی شده… یادم آمد حلبچه در اسفند همان سال مورد حمله شیمیایی قرار گرفت…اما چون سردشت یک شهر ایرانی بود و تبلیغ در مورد آن ممکن بود روحیه مردم را تضعیف کند در سکوت ماند.»
بر اساس آمار وب‌سایت “قربانیان سلاح‌های شیمیایی” در حال حاضر ۴۵ هزار نفر جانباز شیمیایی تحت پوشش درمانی و خدماتی سازمان بنیاد شهید هستند که هزار و ۹۶ نفر از آن‌ها در دسته‌بندی “ضایعه شدید” جای گرفته‌اند. در این دسته‌بندی، هفت هزار و ۲۶۴ نفر با ضایعه متوسط و ۳۷ هزار و ۳۰۰ نفر با ضایعه خفیف ذکر شده‌اند. ضایعه‌پوست، چشم و ریه بوده است. بر اساس آمار این وب‌سایت عراق در طول جنگ در کل ۳ ‬هزار و‪۵۰۰ ‬بار ايران را بمباران شيميايی كرد.
حدادی، رئیس‌انجمن “دفاع از حقوق مصدومان شيميايی سردشت” به شرق می‌گوید: «با گذشت ۲۵ سال از فاجعه شيميایی سردشت به عنوان اولين شهر شيميایی‌‌شده جهان هنوز اين شهرستان با كمبود و كاستی‌‌های زيادی در بخش درمانی مواجه است.»
سردشتی‌های شیمیایی و نبود خدمات بیمه و درمانی
انجمن “دفاع از حقوق مصدومان شيميايی سردشت” به مناسبت بیست وپنجمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت در بیانیه‌ای که در وب‌سایت خود منتشر کرده نوشته است: «اکنون که ۲۵ سال از خاتمه جنگ ویرانگر ایران وعراق سپری شده و مهم‌ترین اقدام پس از جنگ رسیدگی به وضعیت افرادی است که در اثر جنگ دچار صدمه شده‌اند اما کماکان مشکلات ومعضلات عدیده قربانیان شیمیایی به قوت خود باقی‌ست که با توجه به این‌که به نظر پزشکان عوارض ناگوار سلاح‌های شیمیایی وگاز خردل بعد از گذشت حدود دو دهه ظاهر می‌گردد ضروری است دستگاه‌های مسئول امکانات درمانی ، رفاهی ، بهداشتی ، و…. خود را در جهت بهبود اوضاع قربانیان شیمیایی اختصاص دهند با این امید که ایام باقی عمر جانبازان شیمیایی با درد ومرارت کم‌تری سپری گردد.»
تحمل گردوغبار برای مصدوم شيميایی بسیار دردناک است
این انجمن از نبود پزشکان متخصص، آزمایشگاه‌های پیشرفته و داروهای مورد نیاز در بیمارستان‌های جانبازان سخن می‌گوید. سيروان حدادی مدير انجمن در گفت‌وگو با شرق می‌گوید: « البته پزشک می‌آورند اما نه متخصص چشم و پوست و ريه كه بارها در نامه‌نگاری‌‌ها و تلفن‌ها از مسئولان خواسته‌ايم. می‌‌خواهند پزشک خانواده را به همين ساختمان كوچک و محقر كلينيک مصدومان شيميايی سردشت بياورند.» او درباره ‌وضعيت بيمه و درمان و دارو نیز می‌گوید: «داروخانه‌های سردشت ديگر به مصدومان شيميایی شهر، هيچ خدماتی ارايه نمی‌‌دهند. هزينه درمان گران‌تر از پيش شده و از عهده بسياری از خانواده‌ها تامين هزينه دارو خارج است و به همين دليل حال تعدادی از مصدومان شيميایی رو به وخامت گذاشته است.»
حدادی از علت اقدام داروخانه‌های شهر در عدم تحویل دارو به بیماران می‌گوید: «از داروخانه‌های شهر دليل اين قضيه را پرسيديم و آن‌ها هم گفتند بنياد شهيد قراردادش را با داروخانه‌ها تمديد نكرده و به همين دليل اين داروها ديگر تخت پوشش بيمه قرار ندارد و بايد به شكل آزاد تهيه شوند. بنياد شهيد هم اعلام كرده كه تعداد جانبازان سردشتی بيش‌تر از آن است كه بتوانيم خدمات‌رسانی كنيم. در نظر بگيريد كه سردشت همين حالا حدود ۱۰ هزار مصدوم شيميایی دارد و اين افراد بايد داروهای مورد نيازشان را به طور آزاد از داروخانه‌ها تهيه كنند. در حالی كه سال‌های گذشته همين دارو به شكل رايگان تامين می‌‌شد.»
حدادی از تاثیر گرد و غبار پراکنده در هوا بر سلامت مصدومان شیمیایی می‌گوید: «گردوغبار با هر قشری كه شوخی داشته باشد با مصدوم شيميایی شوخی ندارد. ريه‌هاي آسيب‌ديده مصدومان سردشت توان تنفس اين آب و هوای آلوده را ندارد.» وی می‌گوید: «اما دريغ از اندک توجه، دريغ از اين‌كه ماسک يا امكان خاصی براي آن‌ها در نظر گرفته شود. در روزهایی كه وضعيت ورود ريزگردها حاد مي‌شود، جانبازان شيميایی كه وضعيت وخيم‌تری دارند به راحتی نمی‌‌توانند خودشان را به اورژانس برسانند چراكه نزديک‌‌ترين محل درمان در هفت‌كيلومتری شهر قرار گرفته كه متاسفانه فاقد خدمات‌رسانی تخصصي بخش ريه است و جانباز برای درمان نهایی بايد خود را به مركز استان آذربايجان غربی برساند.»
در بیانیه انجمن با اشاره به تصویب قانون “الزام دولت به شناسایی جانبازان شیمیایی” آمده: «متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی برای اجرای این قانون که در آن حداقل انتظارات و درخواست‌های مصدومین شیمیایی انعکاس یافته به عمل نیامده است و این بیانگر فقدان اراده‌ای جدی برای اجرایی کردن آن است.»
وزارت امور خارجه پرونده حقوقی را پیگیری نمی‌کند
در بیانیه صادر شده از سوی “انجمن دفاع از حقوق مصدومان شيميايی” به عدم پیگیری وزارت امور خارجه درباره پرونده حملات شیمیایی سردشت در دادگاه‌های بین‌المللی و کشور عراق انتقاد شده است. در این بیانیه آمده است: «وزارت امور خارجه به عنوان متولی دفاع از حقوق اتباع ایرانی در مراجع خارجی اقدامی در این خصوص معمول نداشته و مضاف بر آن از همکاری لازم با انجمن‌ها و سازمان‌های مردم نهاد خودداری شده است که با توجه به الزام قانونی آن وزارتخانه به این امر بدیهی، تأخیر در طرح شکایت منجر به فرصت‌سوزی و از دست رفتن ظرفیت‌های حقوقی موجود خواهد گردید.»
عثمان مزین، دبير کميته حقوقی انجمن، در گفت‌وگو با تهران امروز با تاکید بر این‌که بر اساس قانون وزارت امور خارجه تکليف دارد حقوق جانبازان شيميایی را در دادگاه‌های تشکيل شده، پيگيری کند، می‌گوید: «تنها محکمه‌ای که اکنون به جنايات رژيم بعث عليه شهروندان عراقی و غيرعراقی رسيدگی می‌‌کند، دادگاه ويژه عراق است و دولت ايران مکلف است در اين دادگاه شرکت کند و از حقوق شهروندان آسيب ديده از جنگ دفاع کند.»
این انجمن شکایتی را به دادگاه ويژه عراق ارائه کرد اما به علت غیردولتی بودن شکایت قابل رسيدگی تشخيص داده نشد و وزارت امور خارجه نیز شکايت انجمن را پیگیری نکرد. مزين می‌گوید: «انجمن دفاع از حقوق مصدومان شيميایی سردشت به علت اهمال وزارت امور خارجه در پيگيری حقوق اتباع ايران در دادگاه ويژه عراق نامه‌ای به اين وزارت‌خانه نوشت و از آن‌ها خواست پيگيری‌‌هاي لازم در اين زمينه انجام شود اما وزارت امور خارجه نه پاسخی به اين نامه داد و نه اقدامی در زمينه احقاق حقوق شهروندان آسيب‌ديده از جنگ تحميلی انجام داد.»

Saturday, September 5, 2015

آتنا دائمی؛ آخرین وضعیت پزشکی و تداوم بلاتکلیفی

خبرگزاری هرانا – با مشخص شدن نتیجه آزمایشات آتنا دائمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین اعلام شد که ایشان به بیماری MS مبتلا نیست و مشکلات جسمی ایشان در زندان ناشی از استرس و فشار عصبی است. خانم دائمی همچنان با عدم تعیین وقت دادگاه تجدیدنظر در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با مشخص شدن نتیجه آزمایشات و ام آر آی فعال مدنی محبوس، آتنا دائمی و عدم ابتلا ایشان به بیماری MS، مشخص شد که مشکلات جسمی ایشان در زندان ناشی از استرس و فشار عصبی است.
یک منبع آگاه در این ارتباط به خبرنگار هرانا گفت که قرار شده است تا برای تشخیص دلیل بیماری دوبینی این فعال مدنی زندانی از بیمارستان فارابی تهران وقت گرفته شود.
همچنین لازم به ذکر است که هنوز تعیین وقتی برای دادگاه تجدیدنظر این فعال مدنی در بند انجام نشده و او همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد.
لازم به ذکر است پس از انتشار تصاویر مربوط به اعزام پیشین او به بیمارستان در رسانه ها، ادامه درمان این فعال مدنی متوقف شده بود و مسئولین امنیتی به او و خانواده اش اعلام کرده بودند که ” شما در “خط قرمز” هستید و به همین دلیل برای اعزام ایشان به بیرون نامه و اجازه ای نمی دهیم.”
آتنا دائمی بارها پس از این رویداد برای اعزام به بیمارستان درخواست کرده بود که هر بار مسئولین امنیتی با اشاره به انتشار تصاویر این فعال مدنی زندانی که با دستنبد به بیمارستان منتقل شده بود، از اعزام او امتناع کرده و او را در “خط قرمز” دانسته بودند.
آتنا دائمی ۲۷ ساله، بیست و نهم مهرماه سال ۹۳ بازداشت و ۵۷ روز در سلول انفرادی و تحت بازجویی بود، وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم، به ۱۴ سال زندان محکوم شد. این حکم برای تجدیدنظر به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارسال شده و تا لحظه تنظیم این گزارش نتیجه ای سوی این دادگاه اعلام نشده است.
بنا به اعتقاد مشاورین حقوقی هرانا، دادنامه صادره علیه این فعال مدنی که تصاویر آن از سوی هرانا منتشر شد، حاوی اشتباهات فاحش حقوقی است که در صورت رسیدگی جدی و دقیق احتمال تغییر حکم را در دادگاه تجدید نظر تا حد زیادی افزایش خواهد داد.

Thursday, September 3, 2015

توقیف سه نمایش در تئاتر آزاد

خبرگزاری هرانا ـ سرپرست شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی گفت که سه نمایش به دلیل بی توجهی به تذکرهای داده شده و همچنین رعایت نکردن شئونات اخلاقی توقیف شدند، کارگردانان تئاتر آزاد برای استفاده از موسیقی باید از دفتر موسیقی ارشاد مجوز بگیرند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، حسین مؤذن سرپرست شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی در ارتباط با تعداد توقیف نمایش‌هایی که به‌عنوان تئاتر آزاد به روی صحنه هستند، گفت: “درحال حاضر ۳ اثر نمایشی که به‌عنوان تئاتر آزاد به روی صحنه هستند، تولید شده است، نمایش‌های «پرویز و پونه» به کارگردانی عبدالرحمن قادری، نمایش «۸۵ سالگی» پوریا وزیری و نمایش «همسفر عشق» به کارگردانی محمدرضا اسماعیلی توقیف شده‌اند”.
وی در ادامه افزود: “برای اینکه یک کار توقیف شود از چندین مرجع مشخص نتایج به ما اعلام می‌شود. درابتدا گزارشات مردمی است که به‌صورت مکتوب و یا تلفنی به ما اطلاع داده می‌شود و می‌گویند در این کارها شئونات اخلاقی رعایت نشده است”.
در مرحله دوم از مراجع قانونی این نکات به ما گوشزد می‌شود و همچنین نظارت نامحسوس ما که توسط افراد کارشناس ما بر این نمایش‌ها وجود دارد، از دیگر منابعی است که باعث می‌شود یک نمایش توقیف شود.
او همچنین گفت: “از کارگردانان این ۳ نمایش پیش از این تعهد گرفته شده بود و قرار بود که برخی نکات را اصلاح و رعایت کنند، اما متأسفانه تذکرات ما را جدی نگرفتند. در این نمایش‌ها گزارشات مردمی و نظارت نامحسوس ما به این نتیجه رسید که شئونات اخلاقی به هیچ عنوان رعایت نمی‌شود، در نتیجه این نمایش‌ها توقیف شدند، البته کارگردانان این ۳ اثر تلاش قابل توجهی داشتند تا آثارشان از توقیف خارج شود، اما ما اعتقاد داریم باید مسیر درستی برای اینکه این نمایش‌ها بر روی صحنه بازگردند، طی شود”.
مؤذن در ادامه با اشاره به اینکه نقدهای جدی را به تئاتر آزاد داریم، گفت: “برای اینکه به یک تعریف درست از یک تئاتر آزاد برسیم، کارگروهی را تشکیل دادیم تا یک برنامه‌ریزی میان‌مدت به نتایج مدنظر برسند و خطوط قرمز را مشخص کنند، اما در شرایط کنونی نظارت نامحسوس ما از این نمایش‌ها سعی بر این دارد نمایش‌ها را به لحاظ کیفی و رعایت شئونات اخلاقی مورد بررسی قرار دهد”.
او همچنین گفت: “اگر در این پروسه نمایشی توقیف شود، دیگر هم‌چون گذشته لوح شاهد را قبول نخواهیم کرد، بلکه حتماً باید شورای نظارت و ارزشیابی و کارشناسانان ما که تحصیل‌کرده حوزه تئاتر هستند، نمایش را دوباره بازبینی کنند و در همان جا از اجرا فیلم‌برداری شود”.
تنها به این دلیل که اگر در حین اجرا تفاوت فاحشی را با آنچه که ضبط شده و کارشناسان مشاهده کرده‌اند، دیدیم نمایش توقیف شود، اما باید دقت داشت در پاره‌ای از مواقع ممکن است این توقیف برای نمایش همیشگی باشد.
مؤذن درباره استفاده از موسیقی و حتی نوع آن، گفت: “از این به بعد کارگردانان باید برای موسیقی خود از دفتر موسیقی ارشاد مجوز بگیرند؛ چراکه آن‌ها هم متخصصین این کار هستند و هم به درستی می‌توانند به لحاظ اخلاقی شرایط یک موسیقی و تأثیر آن را بررسی کنند”.
او در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه آیا سایر نمایش‌ها که در مجموعه تئاتر شهر یا ایرانشهر به روی صحنه می‌رود برای موسیقی که در نمایش استفاده می‌کنند، همین مسیر را طی می‌کنند، اظهار داشت: “خیر، اما باید دقت داشته باشیم استفاده از موسیقی در تئاترهای آزاد و همچنین گستردگی حجم آن به گونه‌ای است که باید یک مرجع قابل قبول آن را تأیید کند”.
گزارشاتی داشته‌ایم که مخاطبین اظهار کرده‌اند این موسیقی‌ها با موازین اخلاقی ما مطابقت ندارد و در اصطلاح آن طرف آبی است.
وی با اشاره به اینکه در خصوص کلمه آزاد نیز باید به یک اتفاق نظر کلی برسیم، گفت: “برخی از آزاد تفسیر و معنی دیگری غیر از آنچه که باید باشد، می‌کنند و هرچه که صلاح بدانند در نمایش‌شان استفاده می‌کنند، آن‌ها با توجه به همین معنی بسیاری از شوخی‌هایی که جنسی و جنسیتی است در آثارشان استفاده می‌کنند”.
او در پایان خاطرنشان کرد: “اگر با بسیاری از افرادی که در تئاتر حرفه‌ای مشغول به کار هستند صحبت کنید، متوجه می‌شوید که آن‌ها این‌گونه نمایش‌ها را به لحاظ کیفی نمی‌پذیرند، چه بسا شاهد تأثیرات بد تئاتر آزاد منجمله شوخی‌های مبتذلی که در آن وجود دارد در تئاتر حرفه‌ای هستیم”.
مؤذن در پایان درباره کارگروهی که قرار است تئاتر آزاد را بررسی کند، گفت:‌ “در این کارگروه از افراد تحصیل‌کرده که شناخت خوبی نسبت به تئاتر دارند، استفاده کرده و همچینین تلاش شده از افراد با تجربه که در نمایش‌ها حضور داشتند نیز استفاده شود. داوود فتحعلی‌بیگی از جمله این افراد است”.

Tuesday, September 1, 2015

جعفر پناهی: راه‌حل کودکان ایران را برای کودکان سوری تصویر می‌کنم

جعفر پناهی، فیلمساز سرشناس ایرانی، با یک عکس – چیدمان به بحران پناهجویان و پیدا شدن پیکر آلان، کودک سوری در سواحل ترکیه واکنش نشان داده است.
آقای پناهی خود در باره این عکس می گوید:” چندی از انتشار عکس تکان دهنده کودک سوری در ساحل دریای ترکیه گذشت و تاثیر ویرانگرش هنوز از ذهن من نمی‌رود.”
او می گوید: “خیال می کردم آن تصویر می تواند وجدان هایی را بیدار کند که نکرد. با کودکان ایرانی حرف می زدم. نظر آنها را می پرسیدم. با آن ذهن کودکانه راه حل ساده ای پیشنهاد می کردند: ‘چرا کسی قایق برایشان نمی فرستد؟’ با خودم می اندیشیدم راه حل کودکان چه بی مرز و چه ساده است.”
عکس جعفر پناهی، در حقیقت یک چیدمان است که مانند یک پلان سینمایی طراحی شده است که در آن، تعدادی کودک که لباسی همچون لباس آلان به تن دارند، در ساحلی با بلند کردن قایق هایی کاغذی می کوشند جان کودکان آواره را از گرداب سرگردانی و آوارگی نجات دهند.
روز ۱۱شهریور در میانه بحران پناهجویانی که می کوشیدند خود را به اروپا برسانند، انتشار عکس جنازه آلان کوردی، کودکی سه ساله بر ساحل ترکیه جهان را مبهوت و خشمگین کرد.
آلان سه ساله، برادر پنج ساله‌اش غالب و مادرشان، ریحانه از جمله پناهجویانی بودند که در جستجوی امنیت در اروپا، در آب های ترکیه غرق شدند.
عکس آلان، خیلی زود به نمادی از واقعیت خشن و بحران انسانی پناهجویانی تبدیل شد که به دلیل جنگ و خشونت ناگزیر از ترک خانه و کاشانه خود شده اند و از جمله در شبکه های اجتماعی بازتابی بسیار گسترده یافت و هنرمندان بسیاری، با خلق آثاری نسبت به آن واکنش نشان دادند.
آقای پناهی با اشاره به اینکه شرایط آوارگان و پناهجویان حتی بدتر هم شده است، می گوید: “روزها گذشت و اوضاع نه تنها بهتر نشده که حتی حالا در مرز مجارستان و صربستان و جاهای دیگر شرایط بدتر هم شده. همچنان کاری از دستم بر نمی آید. ترجیج می دهم کودکان سرزمینم را با راه حل شان تصویر کنم.”جعفر پناهی، سال گذشته برای تازه ترین فیلمش “تاکسی”، جایزه خرس طلای جشنواره برلین را از آن خود کرد.
او که در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دو بار بازداشت شد و مدتی را در زندان گذراند، از سوی دادگاه به اتهام “اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌سازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامه‌ نویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شده است.

نقض حقوق جامعه کارگران در ایران خرداد ماه ۱۳۹۷

تهیه، تنظیم و نمودار از:  محمد ابوطالبی  Mohammad Aboutalebi اخبار _یکی از کارگران هپکو امروز در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات معیش...